تعریف تفکر استراتژیک (Strategic Thinking) عبارت است از :
ابزاری برای معرفی مفاهیم و رویکردها. ولی معرفی تفکر استراتژیک از طریق تعریف آن کاری کم اثر است.
علت این امر در پیچیدگی مفهومی این رویکرد نهفته است. تعاریف متعددی که برای تفکر استراتژیک ارائه شده،
هر یک به جنبه هایی از این رویکرد توجه داشته اند. هرچند هیچ یک تمامی ابعاد را دربر ندارند در این حال بهتر است
به شناخت تفکر استراتژیک از طریق بیان ماهیت ، ویژگی ها و کارکردهای تفکر استراتژیک بپردازیم .
تفکر استراتژیک در کسب و کار در سه بعد قابل توصیف است:
۱- ماهیت
از این دیدگاه ، تفکر استراتژیک یک بصیرت و فهم است.
این بصیرت کمک می کنذ تا بدانیم کدام یک از عوامل در دستیابی به موفقیت موثر است و کدام یک نیست.
و تنها صرف منابع یک سازمان (اعم از منابع انسانی ، منابع مالی ، منابع تکنولوژیک …..) تنهادر صورتی در
چرخه آن کسب و کار تاثیر گذار خواهند بود که مبتنی بر این تشخیص بکار گرفته شوند. این تشخیص کمک می کند
تا عوامل متعدد کسب و کار بر مبنای میزان تاثیرگذاری در خلق (ارزش برای مشتری ) رده بندی شده و
منبع صرفا برروی عوامل اصلی تاثیرگذار متمرکز شود.
کن ایچی اومی (k. ohmae) در کتاب تفکر یک استراتژیک می نویسد:
اگر موضوعات اساسی را تشخیص ندهید ، هرچند که به خود و کارمندانتان فشار روحی و فیزیکی تحمیل کنید ،
نتیجه ای جز سردر گمی و شکست حاصل نخواهد شد .
۲- ویژگی
مهمترین ویژگی تفکر استراتژیک،نگرش تمام نگر به فضای کسب و کار است .
این نگرش ، زیربنای تشخیص و تصمیم گیری های سازمانی قرار می گیردو اینطور سازمان را در مسیر صحیح هدایت می کند.
از دیگر ویژگی های این نوع از تفکر ، یادگیری دو حلقه ای است. در این روش ، دستگاه فکری تغییر پیدا می کند و
قواعدی عرضه می شود که در آن مسآله به نحو بسیار موثرتری پاسخگویی می گردد.
۳- کارکرد
کارکرد اصلی این تفکر خلق چشم انداز است.در اصل چشم انداز سمت و سوی مطلوب حرکت سازمان را مشخص می کند و
به حرکت سازمان جهت می بخشد و از سنتز عوامل موثر در کسب و کار و خلق چگونگی پاسخگویی به آن ها شگل می گیرد.
سه عامل اصلی در خلق چشم انداز اثربخش :
۱- شناخت واقعیت های بازار (قواعد بازی) و درک ویژگی های جدید آن (زودتر از دیگران)
۲- درک جهش ها و ناپیوستگی ها در رفتار بازار
۳- خلق راه کارهای بدیع و خلاقانه در پاسخگویی به این شناخت.
نتایج مطلوب ایجاد چشم انداز:
۱- راه دستیابی به مزیت های رقابتی را نشان می دهد و سبب عملکرد صحیح سازمان در برابر تحولات نوظهور است.
۲- ایجاد راستا و انگیزه حرکت
۳- ایجاد یکپارچگی و هم انگیزگی در سازمان با خلق یک آرمان مشترک
۴- همگام سازی زنجیره تامین (تامین کنندگان ، همکاران ، توزیع کنندگان و ….) در جهت خلق ارزش های مطلوب سازمان.
۵-خلق بالاترین ارزش
۶- تمایز از رقبا
تفاوت های تفکر استراتژیک در مقابل تفکر غیر استراتژیک
در سازمانی که این نوع تفکر وجود دارد:
۱- آن سازمان را تمایزگرا و دنباله روی و تقلید را از مجموعه ارزش های او خارج می سازد.
۲- مبنای عملکرد سازمان در خلق ارزش های منحصربفرد است.
۳- تمرکز سازمان بر فعالیت های ارزش آفرین است.
۴- تفکراتی ساده ولی عمیق دارد.
در نظر داشته باشید که اگر هیچ رقابتی وجود نداشته باشد، نیازی هم به استراتژی نخواهد بود.
تفکر استراتژیک یک اقدام فردی است که تحت کنترل فرایندهای گروهی قرار میگیرد و
بینشهایی تولید میکند که ورودیهای فرایند برنامهریزی استراتژیک هستند.
تفکر استراتژیک فردی، شاید بر انتخابها و تصمیمات استراتژیک اثر بگذارد
برگرفته از کتاب ۵ فرمان برای تفکر استراتژیک
ایده،خلاقیت و نوآوری